جدول جو
جدول جو

معنی ملت فروز - جستجوی لغت در جدول جو

ملت فروز
موجب رواج ملت. موجب رونق کار ملت:
افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم
ملت طراز عادل، ملت فروز داور.
خاقانی.
و رجوع به ملت شود
لغت نامه دهخدا
ملت فروز
پاترم افروز آنکه باعث رونق کار ملت باشد: (افسر خدای خسرو کشور گشای رستم ملکت طراز عادل و ملت فروز داور) (خاقانی. سج. 189)
تصویری از ملت فروز
تصویر ملت فروز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مه فروز
تصویر مه فروز
(دخترانه)
فروزنده و روشن کننده چون ماه روشن و پیدا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دل فروز
تصویر دل فروز
دل افروز، آنکه یا آنچه دل را شاد و روشن کند
فرهنگ فارسی عمید
(خُ دَ / دِ)
مجلس افروز. افروزندۀ مجلس. روشن کننده مجلس:
در طبق مجمر مجلس فروز
عود شکرساز و شکر عودسوز.
نظامی.
مرا کاین سخنهاست مجلس فروز
چو آتش در او روشنایی و سوز.
سعدی (بوستان).
و رجوع به مجلس افروز شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
پرورندۀ ملت. پرورش دهنده ملت. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه در اندیشۀ مردم مملکت باشد و در رفاه حال آنان بکوشد
لغت نامه دهخدا
روشن کننده ملک. رونق و شکوه بخشندۀ مملکت:
همیشه شاد زی ای شهریار ملک افروز
ترا زمانه شده پیشکار و دولت رام.
مسعودسعد.
ز ملک و دین نمی نازند شاهان بلنداختر
که آمد شاه ملک افروز مهمان قوام الدین.
امیرمعزی (از آنندراج).
رای ملک افروز تو درماندگان را کارساز
دولت فیروز تو بیچارگان را دستگیر.
امیرمعزی (از آنندراج).
رای ملک افروز او را ماه تابان خادم است
دولت پیروز او را چرخ گردون چاکر است.
امیر معزی (دیوان چ اقبال ص 113).
فلک قدر ملک دیدار گردون فر دریادل
جهان آرای ملک افروز کشورگیر فرمان ران.
عمعق (دیوان چ نفیسی ص 190)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ملک افروز
تصویر ملک افروز
روشن کننده ملک
فرهنگ لغت هوشیار